در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد

ساخت وبلاگ
یکی وقتش رو خالی می کنه، تا با تو صحبت کنه.  یکی وقت خالی داشت، با تو صحبت می کنه.  می دونی؟ خیلی فرق هست بین این دو تا ... گاهی اوقات باید غرور داشته باشی در بین اون افرادی که ارزش تو رو نمی دونند. می دونی چیه؟ این غرور ، یک نوع رفتار جراتمندانه هست که یعنی من برای خودم ارزش و احترام قائل هستم و قرار نیست که به ساز تو برقصم. قرار نیست همیشه اونی که وقتش رو تنظیم می کنه با دیگران، ما باشیم. گاهی اوقات هم اونا باید برای بودن با ما تلاش کنند.  برچسب‌ها: جراتمندی, غرور, عزت و احترام به خود, ارزش, وقت در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد...
ما را در سایت در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد دنبال می کنید

برچسب : جراتمندی, نویسنده : mojenooo بازدید : 208 تاريخ : جمعه 24 آذر 1396 ساعت: 20:46

به نام خدا  سلام خداجونم.  حالت خوبه؟ من اصلا خوب نیستم. از مامان و بابا دلگیرم. از شهری که توش زندگی می کنیم دلگیرم. از عالم و آدم بدم میاد. دلتنگم شدید... دلم می خواد همش الان فقط غر بزنم. اصلا برای مامان و بابا چه اهمیتی داره منو ببینند؟ اصلا می خوام بلیطم رو کنسل کنم نرم خونه. براشون چه اهمیتی داره منو ببینند؟ یه روز دیدن من براشون چه فایده ای داره؟ اونو اصلا نبینید. پا می شم می رم خونه، دلتنگ تر می شم.  فردا چهارشنبه روز تعطیل هست...  من سه شنبه کلاس نداشتم و دوشنبه ساعت 3 کلاسم تموم می شد. اما به خاطر کلاس جبرانی روز سه شنبه برنامه ام به هم ریخت و مجبور شدم سه شنبه تا ۵ بمونم دانشگاه. بلیط هم واسه چهارشنبه صبح نبود و اینه که مجبورم چهارشنبه ساعت ۲ بیام خونه. به بابا گفتم قطار حومه ای قزوین ساعت ۷:۳۰ شب حرکت داره. هزینه اش هم کلا می شه ۴ تومن. بیا... اما قبول نکرد...  اصلا براش مهم نیستم ... روز تعطیل که همه خوابگاه پا می شن می رن خونه شون، من باید بمونم خوابگاه... بابای من نمی فهمه من دارم تو خوابگاه می پوسم. نمی دونه روزام دارم برام عین کابوس می گذرن.  درست ساعت ۱۸:۵۲ دقیقه زنگ زدن به من می گن تا قزوین بیا، ما میاییم دنبالت... آخه الان می گن؟ من الان می رسم راه آهن؟ نمی شد زودتر بگید؟ بدم میاد ... همش ناراحتم می کنید. به خدا منم آدمم ... باباجون... دختر سوگلی تو که ه در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد...
ما را در سایت در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mojenooo بازدید : 73 تاريخ : جمعه 24 آذر 1396 ساعت: 20:46

کروی کردن فولادها کروی کردن فولادها (Spheroidizing of Steel) نوعی  است که منجر به تشکیل ساختاری با کاربید های کروی در زمینه ی می شود. انعطاف پذیرترین و نرم‌ترین شرایط در هر  مربوط به ریزساختاری شامل  کروی توزیع شده به طور یکنواخت در زمینه فریتی می شود. ریزساختار مورد نظر (سمنتیت کروی) در مورد فولاد 0.66C-1Mn که با حرارت دادن  به مدت 24 ساعت در 704 درجه سانتیگراد (1300 درجه ی  فارنهایت) به دست آمده است در شکل زیر نشان داده شده است (برای ایجاد تصویر از محلول حکاکی (اچ) پیکرال و بزرگنمایی ×1000 استفاده شده است). انعطاف پذیری زیاد این ریزساختار مستقیما مربوط به زمینه کاملا یکنواخت و پیوسته فریتی می‌شود. در  لایه‌های سمنتیت باعث ناپیوستگی و تقسیم زمینه فریتی شده و در نتیجه تغییر شکل را به طور مؤثری کاهش می دهد. بنابراین، در مقایسه با ساختار کروی، انعطاف پذیری ساختار پرلیت کمتر و  آن بیشتر است. انعطاف پذیری بسیار خوب فولاد های کم کربن و کربن متوسط با سمنتیت کروی از این نظر اهمیت دارد که این فولاد ها اغلب توسط کار سرد شکل می‌ گیرند. از طرف دیگر از آنجایی که ساخت قطعات از جنس فولادهای پرکربن اغلب نیاز به ماشین کاری زیاد دارند، سختی کم ریز ساختار سمنتیت کروی این فولاد ها اهمیت قابل ملاحظه‌ای دارد. سمنتیت کروی پایدارترین ریز ساختار موجود در فولاد هاست که با حرارت دادن فولاد در مدت زما در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد...
ما را در سایت در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد دنبال می کنید

برچسب : فولادها, نویسنده : mojenooo بازدید : 63 تاريخ : جمعه 24 آذر 1396 ساعت: 20:46

به نام خدا  سلام؛ امیدوارم حالتون خوب باشه.  راستش اول بگم از مطلب امروز وبلاگ لبخند خدا...  مطلب امید خیلی به دلم چسبید اما دیگه واقعا دلم نمی خواد اونجا نظری بذارم.  من هنوز هم عاشق یادگیری هستم.  بعدش از حال و هوای سیاسی این روزهای دانشگاه بگم که اصلا حوصله ام رو داره سر می بره. واقعا آدم از جلو ساختمون ابوریحان ساعت ۱۲-۱ اصلا نمی تونه عبور کنه. من سیب زمینی نیودم در مورد مسائل سیاسی. هنوز هم نیستم. اما راستش از جو سیاسی دانشگاه هم خوشم نمیاد... امتحان داشتم و نتونستم تو این چند روز برم تو تریبون آزاد شرکت کنم. بچه های انجمن اسلامی ترقی خواه و دفتر تحکیم وحدت هم که شورش رو در آوردند و هر کدوم از یه ور بوم دارند میوفتند.  از هیچ کدوم خوشم نمیاد.  راستش رو بگم بعضی بسیجی ها رو هم که می بینم، از بسیج هم بدم میاد. اوضاع به گونه ای شده که ترجیح می دم سکوت کنم.  امروز زیباکلام اومده بود دانشگاه... اما از اونجایی که بهش علاقه ای ندارم، ترجیح دادم برم عملیات بخونم.  امتحان عملیات حرارتی ساعت ۳ شروع شد. و تا ۴:۳۰ فرصت داشتیم.  من همه سوالات رو تا ساعت ۴ تموم کردم و تقریبا نصف بیشتر کلاس هم تا اون موقع تموم کردند و برگه شون رو دادند. ولی عاشق اون دو نفری هستم که تا ۲ ثانیه آخر امتحان مقاومت کردند و سر جلسه نشستند و چه قدر استاد از مقاومتشون خوشش اومده بود. این دو نفر کی بودند؟  خ در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد...
ما را در سایت در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد دنبال می کنید

برچسب : دانشگاه, نویسنده : mojenooo بازدید : 72 تاريخ : جمعه 24 آذر 1396 ساعت: 20:46

NILOBLOG.COM لطفاً کلمه عبور اختصاصی برای دسترسی به این مطلب را وارد کنید » نمایش این صفحه بدین معناست که نویسنده وبلاگ یک مطلب را بصورت رمزدار درج کرده است و برای مشاهده کامل مطلب نیازمند آن هستید که کلمه عبور مرتبط با این مطلب را دانسته و وارد کنید. در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد...
ما را در سایت در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد دنبال می کنید

برچسب : شهریاری, نویسنده : mojenooo بازدید : 76 تاريخ : جمعه 24 آذر 1396 ساعت: 20:46

به نام خدا  سلام خداجونم؛ حالت خوبه؟  امروز اعصابم ریخت بهم. اول صبحی رفتم دانشکده و سر کلاس انجماد نشستم. جالب بود امروز دکتر میرباقری هیچ تاثیری روی من نذاشتند ... شکر خدا... شاید به خاطر اتفاق دیشب بود. به هر حال بعدش عاشکی جون بهم گفت بریم یه سر شهر آفتاب اما من امتحان داشتم و گفتم نمیام. ایشالا تریپ بعد... بعدش هم رفتم نماز مسجد... آخ که چه قدر صفا داشت... خیلی وقت بود نماز جماعت نخونده بودم. بعدش هم رفتم سلف... غذا ماکارونی بود. اما انگار تو لایه هاش خاک ریخته بودند. انگار داشتی خاک می خوردی... مجبور شدم همه اش رو بریزم سطل زباله و پاشدم رفتم دانشکده و از آموزش برگه حذف اضطراری گرفتم. که یهو دیدم ای دل غافل ... امتحان عملیات از ۱۲ ام افتاده ۱۹ ام... یعنی اوج فاجعه بود برام. چون ن در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد...
ما را در سایت در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mojenooo بازدید : 66 تاريخ : شنبه 11 آذر 1396 ساعت: 6:34

به نام خدا  سلام؛ امیدوارم حالتون خوب باشه.  دیروز خیلی حالم بد بود. وقت نداشتم برم دکتر، از الهه آسپرین گرفتم و خوردم. فعلا موقتی حالم خوب هست (اینو دارم می گم، شمام پانشید وقتی قلبتون درد گرفت یا غلظت خون داشتید برید آسپرین بخوریدا... این قرص خیلی قوی هست و اولا نباید بدون تجویز پزشک مصرف بشه، ثانیا در روز بیشتر از یدونه نباید بخوری. وگرنه زیاد مصرف کنی، خونریزی می کنی؛ به من دکتر تجویز کرده ‌... )  بعدش هم رفتم سر امتحان. امتحان رو که دادم، اومدم خوابگاه. قرار بود با یکی از دوستام بریم بیرون اما چون سحر هم دوست داشت بیاد با من بیرون، به دوستم گفتم اول با سحر می رم بیرون بعدش هم با تو میام می ریم بیرون. قبول کرد... با سحر رفتیم امامزاده صالح و اونجا من یه کوچولو با شهید شهریاری صحبت در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد...
ما را در سایت در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mojenooo بازدید : 51 تاريخ : شنبه 11 آذر 1396 ساعت: 6:34

به نام خدا سلاااااااام؛ امیدوارم عالی باشید...  ۲ تا امتحان پیش رو دارم. یکی پنج شنبه و دیگری یک شنبه...  یه خبر خوب این که دوشنبه و سه شنبه کلاس نیست... چهارشنبه هم صبحش دو تا کلاس دارم و بعد هم تمام.  یه خبر خوب دیگه این که اگه این دو تا امتحان رو بدم، فعلا امتحانام تموم می شن تا پایان ترم.  نمره درس انجماد خوب نشد. باید براش بیشتر تلاش کنم. البته استاد یه سوال هایی هم داده بودند که اصلا تدریس نکرده بودند. اینا رو هم در نظر بگیر... یه سوال ساده ای هم بود که من می تونستم با یه نگاه سریع به جزوه بنویسمش اما خب تنبلی کردم گفتم نمیاد و ۳ نمره پرید. امیدوارم پایانترم بهتر بشم به امید خدا...  برچسب‌ها: امتحان در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد...
ما را در سایت در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mojenooo بازدید : 72 تاريخ : چهارشنبه 8 آذر 1396 ساعت: 1:31

خب من مثل شماها پاک نیستم‌. خواب شهید زیاد می بینم و تو همشون هم شهید گرامی برمی گرده نارضایتیش رو از من اعلام می داره. در جریان این دعوا کردن ها یه شب شهید زین الدین با چشمان غمگین بهم گفتند که فاطمه پاهام رو شکستی... یه شب هم شهید عزیزی که تو دانشگاهمون هستند اومدند و نارضایتی شون ابراز کردند بابت اتفاقات افتاده... بعد از اون دیگه منم نرفتم سر مزارشون اما وقتی می رم هم اصلا صحبتی باهام نمی کنه. یه بعضی اوقات شهید بابایی بهم سر می زنه از سر محبت... مثلا همشهری هستیم. اوقاتی که تو خیابان سعدی قزوین قدم می زنم، حس می کنم شهید بابایی کنارمه.  این وسط تنها کسی که هنوز ازم قطع امید نکرده، شهید شهریاری هستند. خیلی زود از دستشون دادیم.  برچسب‌ها: شهید مجید شهریاری, شهید بابایی, شهید رضا سلما در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد...
ما را در سایت در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mojenooo بازدید : 73 تاريخ : چهارشنبه 8 آذر 1396 ساعت: 1:31

همش منتظرم شنبه از راه برسه...  اما من که اینجوری به دکتر جعفری امید بستم، امکان نداره خدا ازش ناامیدم کنه؟  خدایا نگاه کن به سر و وضع من... هیچ شباهتی به یه دانشجو ندارم. چه برسه به دانشجوی دانشگاهی مثل امیرکبیر... از دوستم الهه خجالت می کشم. توان او رو ببین و توان من رو هم ببین... الحق که بیشتر از من می خونه. من اصلا درس می خونم؟  یک دقیقه برای خودم...  زندگی کنم.  یادم نرفته ... دانشگاه محلی برای علم آموزی...  آیا من همون فاطمه محمودی هستم؟  اصلا نمی تونم باور کنم...  برچسب‌ها: دانشگاه؛ در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد...
ما را در سایت در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mojenooo بازدید : 109 تاريخ : چهارشنبه 8 آذر 1396 ساعت: 1:31

بسمه تعالی  گزارشکار آزمایشگاه عملیات حرارتی   عنوان آزمايش: بررسي زمان تمپر بر خواص مكانيكي (سختي) در فولاد هاي ساده كربني  استاد مربوطه: مهندس میرحسینی    فاطمه محمودی  **94390 تاریخ تحویل: 05/09/96         تئوري آزمايش: به علت وجود كربن فوق در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد...
ما را در سایت در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد دنبال می کنید

برچسب : گزارشکار,آزمایشگاه, نویسنده : mojenooo بازدید : 138 تاريخ : جمعه 3 آذر 1396 ساعت: 18:11

به نام خدا  سلام  بازم بحث ازدواج... ترم ۵ شدم و حالا دیگه برام مهم نیست ازدواج کنم یا نه... هر چند اگه انجام بشه، خوبه. اما برام فعلا دغدغه نیست... دلایلم؟ اولیش اینه که درسی به نام اخلاق خانواده برداشتم و تو این درس داریم یاد می گیریم که خیلی در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد...
ما را در سایت در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mojenooo بازدید : 120 تاريخ : جمعه 3 آذر 1396 ساعت: 18:11

سلام علیکم و رحمه الله...  امروز بالاخره ترسم رو کنار گذاشتم و رفتم سراغ تمرین ریخته گری...  بالاخره که باید انجامش می دادم.  ۱۰۰ صفحه از کتاب هدف رو خوندم. جالبه منی دارم این جا از کتاب خونی حرف می زنم که قبل از آشنایی با هم اندیشان تنها مطالع در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد...
ما را در سایت در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد دنبال می کنید

برچسب : بازگشته, نویسنده : mojenooo بازدید : 112 تاريخ : جمعه 3 آذر 1396 ساعت: 18:11